"شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچکس نفسش در نمی آمد؛ همه از هم می ترسیدند، خانواده ها از کسانشان می ترسیدند بچه ها از معلمینشان، معلمین از فراش ها از سلمانی و دلاک؛ همه از خودشان میترسیدند، از سایه شان باک داشتن. همه جا، در خانه، در اداره، در مسجد، پشت ترازو، در مدرسه و در دانشگاه .

سکوت مرگ آسایی در تمام کشور حکم فرما بود همه خود را راضی قلمداد میکردند. مردم تشنه خبر بودند و پنهانی دروغ های شاخدار پخش میکردند"

این متن بر گرفته از کتاب چشمهایش از بزرگ علوی است که شرایط قبل از انقلاب را نقل میکند. سالها گذشته از اون روزها ما نبودیم که ببینیم که چه شدو چه کردند.  ولی میترسیم همه میترسیم از برگشت اون روزها. بوهای خوبی به مشام نمیرسه.

ولی باز هم همه امیدواریم.


بروبچ باشگاه دیدگاه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

همه چی پز هلدینگ آموزشی خوارزمی حسین ظهیریان وبلاگ سپندار Everything you want bobbysfptv191 seite جواب سوالات باشگاه کارگزاری آگاه تکنولوژی و فن اوری وبلاگ سایت پیام سرا